یه سوسن صد زبان میگیرم دستم و در حالیکه مسیر قدیمی بازار محله مان را طی میکنم
یه گلبرگشو میکنم و با نگاهی بهش بی تفاوت میندازمش و میگم منو میخواد...
چند قدم دیگه که برمیدارم یه گلبرگ دیگه رو میکنم و میگم منو نـــ....میخوادش؟!
میخواد ؟!
نمیخواد؟!
گلبرگها تموم شد
خوب طبق محاسبات علمی و عرفی و احساسیت میخوای منو یا نه؟
من که میخوامت نمیخواد گلهای باغچه تونو پرپر کنی مثل خودت حیفن!