.:: فقط من و خودت::. .:: فقط من و خودت::.
نویسنده : من - ساعت 20:25 روز یک شنبه 11 فروردين 1398برچسب:,

میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را

میجویمت چنانکه لب تشنه آب را

محو تو ام چنانکه ستاره به چشم صبح

یا شبنم سپیده دمان آفتاب را

بی تابم آنچنانکه درختان برای باد

یا کودکان خفته به گهواره خواب را

بایسته ای چنانکه تپیدن برای دل

یا آن چنان که بال پریدن عقاب را

حتی اگر نباشی می آفرینمت

چونان که التهاب بیابان سراب را

ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی

با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را؟

مرحوم قیصر امین پور

کلیک کن


نویسنده : من - ساعت 11:44 روز جمعه 28 تير 1392برچسب:,

میدونم که میدونی :

تو هم نباشی بد یا خوب میگذره

:)

پس ناز نکن 

ما به هم محتاجیم

یهو دیدی پیر شدی ها.

کی بیام خواستگاریت؟؟!


نویسنده : من - ساعت 10:57 روز جمعه 17 خرداد 1392برچسب:,


بَلَغَ العُلی بِکمالِهِ

کَشَفَ الدُّجی بِجمالِهِ

حَسُنتْ جَمیعُ خِصالِهِ

صلّوا علیه و آله


نویسنده : من - ساعت 14:1 روز یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:,

 امام كاظم عليه السلام فرمود:

رجب نهر فى الجنه اشد بياضا من اللبن و احلى من العسل فمن صام يوما من رجب سقاه الله من ذلك النهر.

رجب نام نهرى است در بهشت از شير سفيدتر و از عسل شيرين‏تر هركس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد خداوند از آن نهر به او مى‏نوشاند.

(من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 56، ح 2 _ وسائل الشيعه، ج 7، ص 350، ح 3)

منبع:سایت مرحوم شهید آوینی


نویسنده : من - ساعت 11:54 روز جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:حدیثی از واسطه فیض عالم هستی,


 

إِنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثًا وَ لا أَهْمَلَهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَسْماعًا وَ أَبْصارًا وَ قُلُوبًا وَ أَلْبابًا ثُمَّ بَعَثَ إِلَيْهِمُ النَّبِيّينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ، يَأْمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ وَ يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِيَتِهِ وَ يُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أَمْرِ خالِقِهِمْ وَ دينِهِمْ وَ أَنـْزَلَ عَلَيْهِمْ كِتابًا، وَ بَعَثَ إِلَيْهِمْ مَلائِكَةً يَأْتينَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ بَعَثَهُمْ إِلَيْهِمْ بِالْفَضْلِ الَّذى جَعَلَهُ لَهُمْ عَلَيْهِمْ:

 

خداوند متعال، خلق را بيهوده نيافريده و آنان را مهمل نگذاشته است، بلكه آنان را به قدرتش آفريده و براى آنها گوش و چشم و دل و عقل قرار داده، آن گاه پيامبران را كه مژده دهنده و ترساننده هستند به سويشان برانگيخت تا به طاعتش دستور دهند و از نافرمانى‌اش جلوگيرى فرمايند و آنچه را از امر خداوند و دينشان نمى‌دانند به آنها بفهمانند و بر آنان كتاب فرستاد و به سويشان فرشتگان برانگيخت تا آنها ميان خدا و پيامبران ـ به واسطه تفضّلى كه بر ايشان روا داشته ـ واسطه باشند.

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

منبع


 

دلیل معاد جسماني و روحاني

آيا معاد جسماني و روحاني است ؟دليل عقلي دارد يا خير؟


مراد از معاد جسمانی در نزد متکلمین معاصر و حکما ي صدرايي، معاد جسماني - روحانی است ؛ یعنی اكثر علماي شيعه اعتقادشان بر این است که معاد عبارت است ازجمع روح -بدن در آخرت . اين عقيده را از آن جهت معاد جسماني مي گويند كه در مقابل معاد صرفا روحاني مطرح شده است که برخی از فلاسفه سابق به آن عقیده داشتند.
معتقدین به معاد جسمانی نيز به لحاظ تفاوت ديدگاهي كه در معني جسم و بدن دارند به دو دسته تقسیم می شوند :
1. كساني كه معتقدند بدن اخروي ، بدن مادي و از جنس همين مواد دنيا خواهد بود. قائلین این قول اکثر متکلمین شیعه هستند.
2. كساني كه معتقدند بدن اخروي، جسمي است غيرمادي كه از نظر شكل و رنگ و اندازه و ... عين همين بدن مادي شخص است ؛ ولي فاقد ماده دنيوي است ؛ مثل اجسامي كه انسان در خواب مي بيند ؛ ما وقتي شخصي را در خواب مي بينيم شكي نداريم كه اين شخص موجود در خواب ما ، فلان شخص است ؛ولي آن موجودي كه ما در خواب مي بينيم موجودي است غير مادي .
با توجه به آيات قرآن كريم شكي نيست که معاد مورد نظر دین مقدس اسلام همان معاد جسمانی - روحانی است ؛ اما سوال اساسي اين است كه آيا در آخرت ، انسان با بدن مادي محشور خواهد شد يا با بدن فرامادي؟
متكلمين معتقدند كه معاد با بدن مادي و دنيوي خواهد بود ؛ لكن در آخرت ، همين ابدان مادي ، احكام و آثار ديگري خواهند داشت كه متناسب با آن عالم است ؛ اما اكثر حكماي مكتب فلسفي ملاصدرا معتقدند كه معاد با بدن غيرمادي است ؛ و معتقدند که آن بدن غیر مادی عین همین بدن دنیوی است نه مثل و شبیه آن ؛ لکن فاقد ماده است ؛ و می گویند شیئیّت یک شیء به صورت آن است نه به ماده آن ؛ لذا غیر مادی بودن آن بدن مانع از عینیّت بدن مادی دنیوی با بدن غیر مادی اخروی نمی شود. ــ توجه: ماده در اصطلاح فلسفه غیر از ماده در اصطلاح فیزیک است ؛ ماده يك شيء در نگاه فلسفي آن چيزي است كه صورت آن شيء را مي پذيرد ؛ مثلا گوشت و استخوان و ... ماده بدن هستند اما بدن گوشت و استخوان و... نيست ؛ لذا ما وقتي شخصي را با همان صورت و شكل ولي بدون اين مواد دنيوي در خواب مي بينيم باز يقين داريم كه اين فلان شخص است ـــ .
هر كدام اين دو گروه دلائلي برنظریه خود اقامه كرده و اشكالاتي نيز بر نظر ديگري وارد نموده اند ؛‌ حال اينكه دلائل كدام گروه يقيني و قطعي است ؛‌ و كدام گروه توانسته اند اشكالات وارده بر نظريه خودشان را جواب دهند ؛ امري است بسيار دشوار. البته براي كسي كه نمي تواند به نتيجه قاطعي در اين باره برسد براي او ، شرعا لازم و ضروري است كه اجمالا معتقد شود كه معاد ، جسماني ، روحاني است ؛ و اين دليل براي او كافي است كه بگويد : قرآن كريم كتاب خداست ؛ و خدا محال است سخن باطلي بگويد ؛ و از آيات قرآن استفاده مي شود كه معاد جسماني، روحاني است ؛ پس حتما اين مطلب حق است. اما اگر كسي بخواهد از راه عقلي به نظريه درست و تفصيلي دست پيدا كند چاره اي جز تحقيق عميق و توان بررسي و ارزيابي نظرات این دو گروه ندارد.
دليل عمده متكلمين بر معاد جسماني دليل نقلي است ؛ ولي دليل عقلي نيز بر اين مطلب اقامه كرده اند كه به يك مورد از دلائل ايشان اشاره مي شود :
دليل متكلمين بر معاد جسماني .
خداوند متعال انسان را آفريد تا به سعادت و كمال برسد ؛ و يكي از اركان سعادت ، لذت است ؛ و شكي نيست كه انسان دو گونه لذت دارد ؛ لذات روحي و معنوي و لذات جسماني . در اين دنيا ، اين دو گونه لذت باهم به نوعي ناسازگاري دارند ؛ به نحوي كه اگر كسي بخواهد از تمام لذائذ جسماني بي هيچ محدوديتي بهرمند شود از لذات معنوي باز خواهد ماند ؛ و اگر بخواهد از لذائذ معنوي بهره كامل ببرد ناچار بايد از برخي لذائذ جسماني چشم پوشي كند . حال اگر آخرت صرفا روحاني باشد ، در آن صورت انسان در آخرت از لذات جسماني محروم خواهد بود ؛‌و اگر معاد صرفا جسماني باشد از لذائذ روحاني محروم خواهد شد ؛ پس در اين دو حالت انسان ، انسان محروم از سعادت كامل خواهد بود ؛ و اگر معاد ، جسماني و روحاني باشد انسان مي تواند به سعادت كامل دست پيدا كند ؛ و بر خداوند كريم و خير خواه ، قبيح و نارواست كه امكان تأمين سعادت كامل انسان مؤمن براي او باشد ، و او اين سعادت را تامين نكند ؛ و قبيح و ناروا در خدا راه ندارد ؛ پس حتما خداوند متعال چنين امكاني را تحقق خواهد بخشيد ؛ و معاد را جسماني و روحاني قرار خواهد داد.
حكماي صدرايي نيز بر معاد جسماني مورد ادعاي خودشان دلائلي را اقامه نموده اند . البته فهم مقدمات دلائل ايشان نيازمند آن است كه شخص با مكتب فلسفي حكمت متعاليه آشنايي داشته باشد . ما سعي مي كنيم دليل اصلي حكماي صدرايي را با بياني ساده خدمت حضرت عالي بيان كنيم ؛ گرچه ساده كردن مطالب فلسفي كار چندان آساني نيست .
دليل حكماي صدرايي بر معاد جسماني .

1- هر موجود مادي و از جمله انسان ، داراي حركت جوهري است ؛ به عبارت ديگر موجود مادي موجودي است كه ذاتش دائما در سيلان و در پويش وتحول است ؛ و لحظه به لحظه صورتي تازه مي گيرد.
2- انسان ، زماني داراي صورت نطفه است ؛ و زماني ديگر داراي صورت علقه مي شود و زماني ديگر به صورت مضغه در مي آيد و بالاخره به مرحله جنيني مي رسد ؛ و در لحظه بعد صورتي نو مي يابد كه آن را صورت نفس مي گويند ؛ در اين لحظه است كه جنين تبديل به انسان مي شود ؛ و با صورتهاي بعدي كه دم به دم به انسان افاضه مي شود ، نفس و بدن انسان باز هم كاملتر مي شود ؛ تا لحظه مرگ فرا رسد. بنابر اين از نطفه تا لحظه مرگ يك موجود است كه دائما در تحول است ؛ نفس (روح) در نتيجه حركت جوهري بدن ، از خود همان بدن پديد مي آيد و موجودي جدا از بدن نيست ؛ بلكه مرتبه اي از وجود همين يك انسان است ؛ به عبارت ديگر انسان موجودي مركب از روح و بدن نيست ؛ بلكه انسان يك موجود است كه داراي مرتبه بالا و پايين است ؛ مرتبه بالاي آن روح و مرتبه پايين آن بدن است. و جدا شدن دو مرتبه ي يك وجود از همديگر محال است ؛ چون اگر جدا شوند ديگر يك وجود نخواهند بود ؛ بلكه دو موجود مستقل از هم خواهند بود ؛ در حالي كه انسان يك وجود بيشتر نيست ؛ ما به علم حضوري مي يابيم كه يك وجود هستيم نه دو وجودبه هم چسبيده .پس روح و جسم دو روي يك سكه اند ؛ انسان يك وجود است كه يك روي پنهان دارد و يك روي آشكار .
3- بر اين اساس در هنگام مرگ انسان با روح و بدن وارد عالم برزخ مي شود ؛ نه فقط با روح تنها ؛ و اساسا بدن بدون روح و روح بدون بدن معني ندارد. روح وقتي روح است كه بدن داشته باشد ؛ و بدن وقتي بدن است كه روح داشته باشد.
4- اما بنا به براهين قطعي فلسفي ـ كه در كتب فلسفي بيان شده است ـ عالم برزخ ، عالمي مجرد (غير مادي ) است ؛ بنابراين محال است انسان با بدن مادي در آن وارد شود ؛ پس انسان وارد شده در عالم برزخ ، انساني با بدن غير مادي (بدن برزخي , مثالي) خواهد بود ؛ يعني صورت بدن وارد عالم برزخ خواهد شد نه ماده آن ؛ و شيئيّت شيء به صورت آن است نه به ماده آن ؛ و ماده در حقيقت شيء داخل نيست ؛ بنابر اين بدن برزخي با اين كه غير مادي است اما دقيقا همين بدن دنيوي است ؛ چون همان صورت است ؛ نه صورتي ديگر ؛ پس در هنگام موت آنچه از انسان در اين دنيا مي ماند ماده اوست ؛ نه بدن او ؛ آنچه در دنيا مي ماند جسمي است كه ميّت ناميده مي شود ؛ و اگر به آن بدن فلان شخص گفته مي شود مجاز است ؛ مثل اين كه به چوب خشك ؛ درخت گفته شود.
5- عالم آخرت نيز عالمي است مجرد از ماده ؛ چرا كه عالم آخرت از نظر وجودي كاملتر از عالم برزخ است ؛ پس اگر عالم برزخ غير مادي است ، به نحو اولي آخرت پس از برزخ نيز غير مادي است ؛ بنابر اين انسان در آخرت نيز با بدن غير مادي محشور خواهد شد ؛ لكن بدن آخرتي لطيفتر از بدن برزخي خواهد بود.و هر چه بدن لطيفتر باشد لذات و عذاب او هم شديدتر ، و محدوديت آن كمتر خواهد بود.
براي مطالعه بيشتر به منابع زير مراجعه فرماييد.
1- آموزش كلام اسلامي 2، محمدسعيدي فر،ازصفحه 200به بعد
2- معاد يا بازگشت بسوي خدا ؛ استاد محمد شجاعي
3- معادشناسي ؛ استاد جعفر سبحاني==

 

منبع :http://maaref.porsemani.ir


نویسنده : من - ساعت 13:41 روز یک شنبه 25 فروردين 1392برچسب:,

 سلام

100% لوکس بلاگ با اینهمه امکانات چشم و گوش پر کن قادر است آی پیهایمتخلف را شناسایی و ذخیره نماید و اجازه ثبت نام دوباره به ایشان ندهد.
در روز شهادت جانسوز صدیقه طاهره سیده نساء العالمین فاطمه زهرا سلام الله علیها
لیست آخرین آپدیتها پر شده از وبلاگهای جنسی با اسامی زشت و زننده.( زووووود بیا اووووف-دختران لخت با بدن س$ک$س$ی- عکس ... سفید سفید!!) مدیریت محترم لوکس بلاگ! خواهشمندم تدبیری مناسب بیاندیشید و جلوی آپدیت و بازگردانی این افرادمعارض, مخالف و مبارزبا دین و حیا و عفت و پاکی را بگیرید.
هرکس حلال زاده است و غیرت دارد گزارش تخلف بزنه من سعی کردم نشد.
 

نویسنده : من - ساعت 9:57 روز یک شنبه 25 فروردين 1392برچسب:,

 پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: روز قيامت كه مى شود، براى پيامبران و رسول منبرهايى از نور نصب مى شود، و منبر من روز قيامت از منبرهاى آنان بلندتر است. آنگاه خدا مى فرمايد: يا محمد، خطبه بخوان. من خطبه اى مى خوانم كه هيچيك از انبياء و رسل مثل آن را نشنيده اند.

سپس براى اوصيا منبرهايى از نور نصب مى شود، و براى وصى من على بن ابى طالب در وسط آنان منبرى از نور نصب مى گردد، و منبر او بلندترين منبرهاى آنان است. آنگاه خدا مى فرمايد: يا على، خطبه بخوان. او خطبه اى مى خواند كه هيچيك از اوصيا مثل آن خطبه را نشنيده اند.

سپس براى اولاد انبيا و مرسلين منبرهايى نصب مى شود، و براى دو پسرم و دو سبطم و دو ريحانه ى زمان حياتم منبرى از نور قرار داده مى شود. بعد به آنان گفته مى شود خطبه بخوانيد، و آنان دو خطبه مى خوانند كه هيچيك از اولاد انبيا و مرسلين مثل آن را نشنيده اند.

سپس منادى- جبرئيل است- ندا مى كند: كجاست فاطمه دختر محمد؟ كجاست خديجه دختر خويلد؟ كجاست مريم دختر عمران؟ كجاست آسيه دختر مزاحم؟ كجاست ام كلثوم مادر يحيى بن زكريا؟ آنان برمى خيزند.

خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: اى اهل جمع، امروز كرم از آن كيست؟ محمد و على و حسن و حسين عليهم السلام مى گويند: كرم از آن خداوند واحد قهار است. خداوند تعالى مى گويد: اى اهل جمع، من كرم را از آن محمد و على و حسن و حسين و فاطمه عليهم السلام قرار دادم. اى اهل جمع، سرها را به زير اندازيد و ديدگان را ببنديد. اين فاطمه است كه بسوى بهشت مى رود.

بعد جبرئيل ناقه اى از ناقه هاى بهشت كه از دو طرف با ديباج زينت شده براى او مى آورد. آن ناقه افسارش از مرواريد تر و صاف است و بر روى آن زينى و هودجى از مرجان گذاشته شده است.

آن ناقه را در برابر فاطمه عليهاالسلام مى خوابانند و او سوار مى شود، و صد هزار فرشته خدمت او فرستاده مى شوند و آنان از طرف راست او مى روند، و صد هزار فرشته ى ديگر نزد او فرستاده مى شوند، و از طرف

چپ او راه مى روند، و صد هزار فرشته نزد او فرستاده مى شوند، و او را روى بالهايشان حمل مى كنند تا او را بر در بهشت مى آورند.

همينكه در بهشت رسيدند نگران مى شود و خدا مى فرمايد: اى دختر حبيب من، نگرانيت براى چيست؟ من امر كردم تو را به بهشت من ببرند؟ عرض مى كند: اى پروردگار من، دوست دارم در چنين روزى قدر من شناخته شود. خدا مى فرمايد: اى دختر حبيب من، برگرد و ببين كسى كه در قلب او محبت تو يا محبت يكى از ذريه ى تو باشد دستش را بگير و او را داخل بهشت كن.

آن روز فاطمه عليهاالسلام شيعه و دوست خودش را از ميان مردم انتخاب مى كند، همانگونه كه پرنده دانه هاى خوب را از ميان دانه هاى بد برمى چيند. وقتى شيعيان فاطمه عليهاالسلام همراه او بر در بهشت مى رسند، خداوند به دلهاى آنان القاء مى كند كه بار ديگر نگاهى كنند. و قتى نگاه مى كنند خداوند عزوجل مى فرمايد: اى دوستان من، نگرانى شما چيست؟ فاطمه دختر حبيبم درباره ى شما شفاعت كرد. آنان مى گويند: پروردگارا، ما نيز مى خواهيم در چنين روزى قدر و منزلتمان معلوم شود. خدا مى فرمايد: اى دوستان من، برگرديد و نظر كنيد. هر كس شما را به خاطر دوستى فاطمه دوست مى داشته يا شما را بخاطر دوستى فاطمه غذا داده يا بخاطر دوستى فاطمه شما را پوشانيده يا به خاطر دوستى فاطمه سيراب كرده، يا به خاطر دوستى فاطمه غيبت را از شما رد كرده، دستش را بگيريد و داخل بهشت كنيد.

بخدا قسم آن روز در ميان مردم غير از شاك يا كافر يا منافق شفاعت نشده نمى ماند. و وقتى آنان بين طبقات مردم قرار مى گيرند صدا مى زنند همانگونه كه خداوند تعالى فرموده: براى ما شفاعت كننده اى و دوست مهربانى نيست؟ بعد مى گويند: اگر بار ديگر ما را برگردانند از مؤمنين خواهيم شد. [ بحار الانوار: ج 43 ص 64 ح 57 از تفسير فرات.]

منبع:اما دخترم فاطمه علیها سلام


نویسنده : من - ساعت 15:52 روز پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:,

 اگر ترکتان کردند لیاقت با شما بودن را نداشته اند.


نویسنده : من - ساعت 20:11 روز دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:,

دلم گرفته ولی نمیدونم چی بنویسم

کاش خالی بزارم همین پست رو 

کلمه ها تاب بیان ندارند یا من توان تحریر, نمیدونم.

چیزی که هست اینه که حال درد دل نداشتم و ندارم

همین که خدا میدونه چه مه بسه.

خدایا دوستت دارم 

میدونم که همیشه باهام بودی و همیشه هستی حتی اگه من نبینمت

حتی اگه غافل از یادت باشم بازهم میبینی منو.

دل من کوچیکه و غمها اگرچه کوچک هم باشن تنگش میکنن.

وقتی به این فکر میکنم که دوستی مثل تو دارم همه چیز سبک میشه حتی اگه غمهام اندازه کوههای بزرگی باشه که آفریدی یا نیافریدی.

دلهای شکسته جایگاه توست با اینکه تو لامکانی و جایی هم نیست که خالی از تو باشد 

میدونم که قبل از این فهمیده ای مرا بدون نیاز به فکر کردن.

شکرت باد همانگونه که شایسته شکری

شکرت باد که نعمت و رزقت را به مجرد خطایی نمیبری

شکرت باد که پروردگار عالمیانی

شکرت باد بخاطر تمام نعمتهایی که دادی و ما نمیبینیمشان.

چشمم به نداشته هاست در حالیکه خیلیها چشمشان به داشته های منه.

الهی هر شکر نعمتی است از طرف تو

نعمتهات غیر قابل شمارشند.

رحم کن بر بنده ضعیفی که بی حرز تو جلوی ضرر خودشو نمیتونه بگیره و بی لطفت نفعی هم به خودش نمیتونه برسونه.

لا اله الا الله.

چرا شکفته نباشم خدا سبب ساز است

دری که بنده ببندد در دگر باز است.

خدایا یادم بنداز همیشه یادت باشم.

الهی و ربی من لی غیرک؟

من که به غیر از درگاهت جایی رو ندارم.

کمک و مددی به غیر خودت نمیشناسم.

شکرت خدا 

مشکلم با غفلت از تو ایجاد میشه.

اللهم لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا.

خدایا مرا چشم بر هم زدنی به خودم وامگذار.

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین.

آروم شدم.

الحمد لله کما هو اهله.


صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد